۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

جنبش سبز یا صنعت سبز!؟



1-  قرار بر این است: مردم شبانه بر بام بروند و در تاریکی بزرگی الله را برای رهایی از سیاهی شوم دیکتاتوری فریاد بزنند! "الله اکبر"! این است راهکار اتاقهای فکر و شوراهای ارتجاعی سبز علیه ارتجاع سیاه حاکم. برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران فرصتی را فراهم آورد تا فعالان بی فکر شوراهای سبز به زعم خود برای برانگیختن توجهات جهانی به وضعیت سیاسی ایران بار دیگر فراخوانهای دعوت به حضور بر پشت بام صادر کنند (1، 2)! از این موضوع که اساساً هدف این دسته از فعالان سبزنما از برانگیختن توجه جهانیان به وضعیت داخلی ایران چیست، به سادگی و تنها با طرح این پرسش که "آیا وضعیت داخلی کشور ما به خود ما مربوط است یا به جهانیان؟" در می گذرم! شنونده باید عاقل باشد.

2- دعوت به سر دادن فریادهای شبانه الله اکبر نشان تباهی جنبش سبز است. زیرا هر کجا نام الله در میان باشد ارتجاع در کمین است. جنبش سبز تا زمانی که حامل شعار "مرگ بر دیکتاتور" بود جنبشی در بر گیرنده ی عموم آزادیخواهان از بند استبداد حاکم بود. فریاد "مرگ بر دیکتاتور" در خیابان به سادگی حامل این پیام بود: مرگ بر دیکتاتور سلب کننده ی آزادی از انسان، چه در این زمان چه در هر زمان دیگری. چه این دیکتاتور چه هر دیکتاتور دیگری. اما جایگزین شدن "مرگ بر دیکتاتور خیابانی" با "الله اکبر پشت بامی" بواسطه ی تلاش و تکاپوی فعالان مرتجع سبز آغاز افول جنبشی بود که مولفه های آزادیخواهانه در آن در حال شکوفا شدن بود. با به میان آمدن پای الله جنبش آزادیخواهانه بدل به جنبشی ابزاری گردید!
3- دیکتاتوری یک صنعت است. صنعتی که در آن اکثریت ابزار یک اقلیت اند. مردم در جامعه ی ایران ابزار حاکمان اند. اگر عده ای بخواهند که ابزار حاکمان نباشند نابود می شوند. این نهایت خشونت سیستم دیکتاتوری است. مساله این است که جنبش سبز نیز در مسیر سه چهار ساله ی خود به جای پر و بال دادن به مولفه های آزادیخواهانه اش بدل به یک صنعت دیکتاتوری شده است. امروز به جای "جنبش سبز" بهتر است از "صنعت سبز" سخن بگوییم. صنعت فراخوانهای آبکی که عده ای قلیل مالکیت آن را به این امید که یک اکثریت گوش به فرمان چرخهای آن را به حرکت در آورد، به انحصار خود در آورده است! در پس دعوت دست اندر کاران صنعت سبز به سر دادن فریاد "الله اکبر" بر پشت بام خانه ها این پیام نهفته است که حاکمان کنونی نماینده ی الله نیستند ما نماینده ی الله هستیم! الله با ماست! ارتجاع علیه ارتجاع.
4- برای مقابله با دیکتاتوری حاکم دو راه در پیش است. یا باید جنبش سبز را از مالکیت انحصاری کنونی آن آزاد کرد یا اینکه به مرگ جنبش سبز شهادت داد و  در راه خلق جنبشی دیگر گام نهاد. در هر دو حالت یک امر مشترک مسلم است: دخالتگری عمومی. هر فرد، گروه، طیف، صنف، سندیکا بر خواستهای انسانی خود پایفشاری کند. جنبشی غیرانحصاری و خواست محور. مانع بزرگ در راه تحقق بسیاری از آرمانها در این سرزمین همواره اسطوره محور بودن جنبشها و انقلابها به جای مطالبه محور بودن آنها بوده است. اسطوره ی خیر در برابر اسطوره ی شر و ملتی که به جای تلاش در راه دستیابی به مطالباتش عاشق چشم و عینک و ریش و کلاه و شال و عبای اسطوره هایش می شود زیرا به خیال خام خود گمان می کند که تک اسطوره ها منجی جامعه از غرقاب مشکلات اند. اما نجات دهنده ای وجود ندارد غیر از مردمی که در کنار یکدیگر برای دستیابی به مطالبات انسانی خود مبارزه می کنند. 

اشاره ها در متن:

جمعه 10 شهریورماه 1391